کد مطلب:18796
شنبه 1 فروردين 1394
آمار بازدید:6
فلسفه زهد چيست؟
يكي از فلسفههاي زهد ايثار است. «أثره» و «ايثار» هر دو از يك ريشهاند. «اثرة» يعني خود را و منافع خود را بر ديگران مقدم داشتن، و به عبارت ديگر همه چيز را به خود اختصاص دادن و ديگران را محروم ساختن. اما ايثار، يعني ديگران را بر خويش مقدم داشتن و خود را براي آسايش ديگران به رنج افكندن.
زاهد از آن جهت ساده و بيتكلف و در كمال قناعت زندگي ميكند و برخود تنگ ميگيرد كه ديگران را به آسايش برساند. او آنچه دارد به نيازمندان ميبخشد، زيرا قلب حساس و دل دردآشناي او آنگاه به نعمتهاي جهان دست مييازد كه انسان نيازمندي نباشد. او از اينكه نيازمندان را بخوراند و بپوشاند و به آنان آسايش برساند بيش از آن لذت ميبرد كه خود بخورد و بپوشد و استراحت كند. او محروميت و گرسنگي و رنج و درد را از آن جهت تحمل ميكند كه ديگران برخوردار و سير و بيدردسر زندگي كنند.
ايثار از پرشكوهترين مظاهر جمال و جلال انسانيت است و تنها انسانهاي بسيار بزرگ به اين قله شامخ صعود ميكنند.
و به هر حال، زهد براساس فلسفه ايثار، هيچگونه ربطي با رهبانيت و گريز از اجتماع ندارد و بلكه زاييده علائق و عواطف اجتماعي است و جلوه عاليترين احساسات انساندوستانه و موجب استحكام بيشتر پيوندهاي اجتماعي است.
همدردي و شركت عملي در غم مستمندان و محرومان، يكي ديگر از ريشهها و فلسفههاي زهد است. مستمند و محروم آنگاه كه در كنار افرادي برخوردار و مرفه قرار ميگيرد، رنجش مضاعف ميگردد؛ از طرفي رنج ناشي از تهيدستي و دستنارسي به ضروريات زندگي، و از طرف ديگر رنج احساس تأخر و عقب ماندگي از حريفان.
همدردي و شركت در غم ديگران، مخصوصاً در مورد پيشوايان امت كه چشمها به آنان دوخته است، اهميت بسزايي دارد. علي (ع) در دوره خلافت بيش از هر وقت ديگر زاهدانه زندگي ميكرد. ميفرمود:
«اِنَّ اللهَ فَرَضَ عَلي اَئِمَّةِ الْعَدْلِ اَنْ يُقَدِّروا اَنْفُسَهُمْ بِضَعَفَةِ النّاسِ كَيْلا يَتَبَيَّغَ بِالْفَقيرِ فَقْرُهُ» (نهج البلاغه، خطبه 200)
[خداوند بر پيشوايان دادگر فرض كرده است كه زندگي خود را با طبقه ضعيف تطبيق دهند كه رنج فقر، مستمندان را ناراحت نكند.]
فلسفه ديگر زهد، آزادي و آزادگي است. ميان زهد و آزادگي پيوندي كهن و ناگسستني برقرار است.
نياز و احتياج ملاك «روبه مزاجي» است و بينيازي ملاك «آزادگي». آزادگان جهان كه سبكباري و سبكبالي و قابليت تحرك و پرواز، اصيلترين آرزوي آنهاست، از آن جهت زهد و قناعت را پيشه ميسازند كه نيازها را تقليل دهند و به نسبت تقليل نيازها خويشتن را از قيد اسارت اشياء و اشخاص رها سازند.
گرايش انسان به زهد، ريشهاي در آزادمنشي او دارد. انسان، بالفطره ميل به تصاحب و تملك و بهرهمندي از اشياء دارد، ولي آنجا كه ميبيند اشياء به همان نسبت كه در بيرون او را مقتدر ساخته، در درون ضعيف و زبونش كرده و مملوك و برده خويش ساخته است، در مقابل اين بردگي طغيان ميكند و نام اين طغيان «زهد» است.
مجموعه آثار شهيد مطهري ج14 ـ سيري در نهج البلاغه صفحه: 519 الي 526
شهيد مطهري
مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.